مشخصات روستا:

روستاي قلعه صفا در 27 كيلومتري شهرستان فاروج در دامنه كوه كيسمار قرار دارد .

جاذبه هاي تفريحي و زيارتي روستا :

1- امام زادگان (معروف به سيدحسين وزينب سلطان يا سيده زينب خاتون كه در داخل روستا قرار دارند .)

2- امام شاهزاده اسماعيل كه در نزديك روستا قرار دارند.

3- قبرستان نوزادان : تپه اي نزديك روستا فقط اختصاص به دفن نوزادان دارد.

4- حمام خزينه اي : حمام قديمي روستا كه قبلا اهالي روستا ( زن ومرد ) روزها زوج وفرد از آن استفاده ميكردند.

5-آب انبارخزينه اي (معروف به نوبر) : تنها آب انبار روستا كه قبل از لوله كشي آب آشاميدني روستا از آن استفاده مي شد .

6- غاررسول: غار بزرگي نزديك روستا

7- سنگ پنج انگشت (سنگ بزرگي كه در نزديك روستا به صورت پنج انگشت نمايان است)

8- سنگ حكاكي شده(واقع دركلاته بابا كنارچشمه كاني باباخان(كاني باخه)كه داراي تصاويرانسان وحيوان مي باشد)

9- كلاته كهنه (قلعه قديم واقع در كلاته بابا)

10- دو درخت بزرگ ارس ( مرخ )مشهور كه يكي بر اثر آتش سوزي از بين رفته وديگري همچنان سبز قامت جلوه نمايي مي كند و در نزد مردم تقدس خاص داشتند .

11- دره كايين

12- قلعه مرجان(درزمان قاجار به خاطرزلزله ازبين رفته است)

13-سنگ جا پاي اسب حضرت: كه به عقيده مردم روستاروي آن جاي پاي اسب امام علي (ع) قرارداشته است (كه توسط دزدان ربوده شده است)


مام ميهن
همين ديروزمــــن ازكوچه هايـــــت
چو يك طفلــــي گذركردم گذشتم
به كوه وچشـــمه وصحرا وسنگـت
غمي دردل نظـــر كردم گذشتـــم
مرااي مام مــــيهن پرورانـــــــــدي
كه روز غــــم بگيرم زير بالـــــــــت
ولي اينــــك مثال يك پرنــــــــــده
كشيــــدم پر زدامان وصالــــــــــت
مرابــــا آن دوچشم ناگرانــــــــــت
فرستادي بــــه غربت گريـه كردي
درايــــــــــــــام فراقم چشم در ره
زغم خم گشته قامت گريه كردي
ببخش اي مام ميـــــهن دير كردم
وليكن سينه دارد عطـــــــــر يادت
بنازم مـــــــن به يادت اي(صفايم)
كه تا من زنــــــــده ام دارم ارادت
سلام من از اين دريـــــــاي غربت
به مردان وزنان مهربانــــــــــــــــت
به اطفالت به آن پس كوچه هايت
به هنگام غروب بي كرانــــــــــــت

 


اي كودكي...!!!

اين شعر تقديم به تمام متولدين دهه هاي چهل و پنجاه و شصت كه اكنون خودساخته ترين پدران و مادران اين سرزمين هستند

من پُرم از خاطرات و قصه هاي كودكي اين كه روباهي چگونه، مي فريبد زاغكي

قصه ي افتادن دندان شيري از هُما لاك پشت و تكه چوب و فكرهاي اُردكي

قصه ي گاو حسن، دارا و سارا و امين روز باراني، كتاب خيس كُبري طِفلكي

تيله بازي درحياط و كوچه و فرشِ اتاق بر سر كبريت و سكه، يا كه درب تَشتكي

چاي والفجر و، سماور نفتي كنجِ  اتاق مادرم هرگز نياورد، استكان بي نعلبكي

سكه ها و پول هايم، ثروت آن دوره ام جمع مي شد اندك اندك، در درون قُلكي

داستان نوك طلا با مخمل و مادر بزرگ در دهي زيبا كه زخمي گشته، بچه لَك لَكي

هاچ زنبور عَسل، نِل در فراق مادرش ياد دوران اوشين و نقطه هاي برفكي

هشت سال از دوره شيرين، اما تلخ ما پر ز آژير خطر،  با حمله هاي موشكي

آرزوها كوچك اما، در نگاه ما بزرگ آرزويم بوده من هم، جبهه باشم اندكي

تا كجاها مي برد اين خاطره، امشب مرا كاش مي رفتم به آن دوران خوبم، دزدكي

ياد آن دوره هميشه با من و در قلب من من به ياد و خاطراتت زنده ام، اي كودكي

 

 

ايشو چهار :

در اين بازي به دو گروه تقسيم مي شوند و اعضاي يك گروه به صورت يك دايره ايستاده و

 

دستهاي يكديگر را مي گيرند و سر گروه به دور حلقه مي چرخد تا نگذارد كسي از گروه

 

 ديگر سوار پشت اعضاي گروهش شوند واگر اعضاي گروه ديگر را با پا هنگام سوار

 

 شدن   به پشت گروهش يا در زمان سواري گرفتن گروه دوم اگر پايش به زمين برسد بزند

 

 گروه دوم باخته وحال نوبت گروه دوم است كه حلقه ببندند

توپي شوه :


نمونه بازي بيسبال است فقط در اين بازي ديگر كسي پشت توپزن  نيست براي گرفتن توپ

 و يار مقابل هم توپ را شوت نمي كند ودر روبروي توپزن بافاصله يك متر كه چوپ در دست

 دارد مي ايستد وتوپ را به صورت عمود برزمين به سمت هوا پرت مي كند ودر اين زمان

 اگر توپزن بتواند توپ را خوب به طرف هر دو گروه كه منتظر هستند توپ رابگيرند بزند با

سرعت به سمت نقطه  از قبل تعيين شده (ملتع)  فرار  ميكند واگر در اين فاصله توپ را تيم

 حريف گرفته باشد باشد بهمديگر پاس مي دهند كه تا توپزن را قبل از دور زدن ملتع و برگشت

 به نقطه اول بزنند اگر توپزن را  بزنند گروه  توپزن باخته و  گروه ديگر  توپزن مي شوند ولي

 اگر توپ را گروه توپزن بگيرد توپزن به راحتي مي تواند ملتع رادور بزند وجاي اول برگردد

دراين صورت يك نفر ديگر از گروه توپزن براي توپزدن براي زدن توپ مي آيد  (توپ

 مخصوص اين بازي توپ بيسبال است كه به توپ هفت جلد معروف است)

توپي براندنه :


در اين بازي دوگروه مي شوند وباتوپ هفت جلد با پاس دادن به هم گروهيشان افراد گروه

 ديگر را مي زنند  اين بازي برنده ندارد فقط كتك خوردن با توپ را دارد 

چو كلي :

در اين بازي يك چوب به قطر انگشت شصت وطول يك وجب را دوسر آن را تيز مي كنند وبعد

 در اين بازي  دونفره ُ نفر اول با سريك چوپ حدود يك متري به سر كلي ضربه مي زند كلي

 به طرف بالا پرت مي شودوزماني كه كلي روي هوا  است با چوب به آن ضربه مي زند و

فاصله كه كلي پيموده را قدم مي كنند  و در اين نقطه كه كلي افتاده مي شود نقطه شروع بازي

 نفر دوم ودر پايان بازي كه هرچند سري بازي  كرده باشن نفري كه تعداد قدمهاي پيمودن

كلي بيشتر باشد برنده است 

خرپشتونك  

بازي است كه در تمام نرمشها ي ورزشي كار برد دارد به طوري كه به رديف نفر جلو دستهايش را روي زانو مي گذارد وايستاده خم مي شود ونفر دومي با پاهايي به دو زرف باز مي شود از روي آن مي پرد و آن هم بعد از آن خم مي شود كه اين تكرار   مي شود واز نفر آخر كمر راست مي كند واز روي همه مي پرد ودر انتها خودش هم خم مي شو براي پريدن ديگران به نوبت .


گاو گزل پندير  

يك نفر به عنوان سر گروه سه جسم كوچك مثل نخود ، كشمش و سنگ ريزه بر مي دارد و روي زمين يا سكوي مي نشيند واعضاي گروه به نوبت سرشان را روي زانوي سرگروه مي گذارند و سرگروه يكي از اجسام را روي سر عضو نگه مي دارد و مي گويد گاو گزل پنديل كه اگر شخص درست بگويد بلند مي شود ومي رود در همان محدوده قايم ي شود ونفر بعدي همچنا ن اگر نفر بعدي اشتباه گفت با يد جاي نفر قايم شده را كه با يك سوت خفيف علامت مي دهد درست بگويد اگر درست گفت كه اين نفر بلن مي شود ومي رود قايم مي شود و نفر اولي در نوبت خودش مي ايستد ونفر بعدي چشم مي گذارد ولي اگر جاي نفر قايم شده را اشتباه بگويد نفر قايم شده بر روي پشت آن در همان حالت كه چشم گذاشته سوار مي شود وسر گروه يك جسم ديگر به انتخاب بر روي سر آن نگه مي دارد تا درست نگويد فرد از روي پشتش بلند نمي شود وقتي در ست گفت نوبت نفر بعدي مي شود كه چشم بگذارد و آن قايم شود.

ياد داشت از توضيحات جمال نجف زاده

چاوشونك :

همان قايم موشك است كه بيشتر شب ها كه تارك است بازي مي كنند

بين بين :


در اين بازي همه يك گروهند و روي زمين به صورت چمباتمه مي نشينند وهركس سرپا به

 ايستد بقيه  آنرا با پا مي زنند. در اين بازي هم برنده اي وجود ندارد فقط كتك خوردن مفصل دارد  

دتگ :

دراين بازي چند سنگ گرد به اندازه يك تيله انتخاب مي كنند وهرپنج سنگ را در دست نگه

 مي دارند ودر اين هنگام يك سنگ را به طرف بالا مي اندازند وقبل از اينك سنگ به زمين

 برسد  بايد يك  سنگ از دستش به زمين بگذارد وقبل از افتادن سنگ به زمين بايد آنرا بگيردو

براي برداشتن سنگ روزمين بايد  دوباره مرحله را تكرار كند ودر مرحله بعد بايد دو سنگ

 روي زمين بگذارد تادر مراحل بعد تعداد سنگها را اضافه كنند تا سنگها تمام شوند واين بازي

معمولا با دونفر تا هرچند نفر مي توانند بازي كنند

ارنگ ارنگ :

در اين بازي دو گروه مي شوند و هردو سر گروه هركدام يك سر كمربند را مي گيرند سر

 گروه اول خطاب به سرگروه ديگر مي گويد ارنگ ارنگ در جواب مي گويد اسبت چه

رنگ بعد آن هم مشخصات يك اسب  از اسبهاي موجود در روستا را مي گيرد اگر درست

جواب دهد كمربند مال گروه دوم مي شود و نوبت آنها ست كه سوال كنند  اگر اشتباه بگويد

گروه اول با كمربند گروه دوم  را دنبال مي كند وبايد تا قبل از  دور زدن  از ملتع يكي از

 افراد آن گروه را بزند در غير اينصورت كمربند مال گروه دوم مي شود. 

پادشاه  وزير   

يك گروه به صورت دوره مي نشينند و با استفاده از يك قوطي كبريت به عنوان تاس كه در دو وجه باريك و افقي آن در يك وجه پادشاه ودريك وجه وزير مي نويسند و در وجه پهن آن در يك وجه كلمه دزد ودر يك وجه كلمه سوفي يا پوچ مي نويسند و به نوبت تاس را مي اندازند ممكن است براي هركدام از اعضاي گروه يك از القاب فوق بيايد فقط اگر در يك دوره كلمه پادشاه و وزير تكرار شود مثلا اگر اسم پادشاه براي دو نفر در دور اول بيايد نفر دوم مي شود پادشاه اصلي و در دور اول به وزير دستور مي دهد و با توجه به قرار اول مبني بر نوع جريمه كه شلاق يا سواري و يا... باشد  ميزان جريمه  از طرف پادشاه  براي كسي كه  تاس كلمه دزد آمده  تعيين مي شود و به وزير دستور داده و وزير نيز حكم در برابر دزد اجرا مي كند و كسي كه كلمه سوفي برايش آمده از جريمه تبرعه مي شود ودر دور دوم پادشاه و وزير تاس را نمي اندازد وفقط دزد و سوفي تاس مي اندازد كه اگر براي آنها كلمه پادشاه يا وزير  بيايد از شلاق نجات پيدا مي كنند و بايد پادشاه يا  وزير قبلي كه باطل شده هم تاس بيندازد تا حكمش مشخص شود اگر هم كه كسي در دور دوم پادشاه يا وزير نشد   دوباره جريمه تكرار مي شود اگر تاس به صورت عمودي كه در دو وجه آن چيزي نوشته نشده بيايد كه كلا حكمها باطل مي شوند وبازي بايد از نو شروع شود.

ياد داشت از توضيحات جمال نجف زاده

گجه :

همان گل يا پوچ است

سرچو بن چو :

در اين بازي چند نفر دستهايشان را مشت مي كنند و به صورت تصادفي مشتهايشان را روي

 مشت هم مي گذارند ويك نفر ميگويد سر چو در موقع مشت بالايي را بردارد كنار وبه همين شكل

 در مراحل بعد يا مي گويد بن چو(مشت زير) يا سرچو تا درآخر فقط يك مشت بماند صاحب مشت

 آخر بايد به بقيه سواري  دهد يا هر قرار دادي كه قبل از باز گذاشتن را انجام دهد.

بلا بلا(جوجك پر) :

همان بازي گنجشك پر مي باشد سر گروه به همراه بقيه نوك انگشتش را در كف دستش

 مي چرخاند وهر بار اسم يك موجود يا شيع را مي گيرد وانگشتش را بالا مي برد واگر در اين

 بازي بقيه هنگامي كه سرگروه اسم يك غير پرنده را مي گيرد  انگشتشان را بالا ببرند بازنده

 هستند و قراري كه در بازي براي بازنده گذاشته اند بايد انجام دهد.  

بزي گري :

در اين بازي يك گروه نقش گوسفند ويك عده نقش گرگ را بازي مي كنند و يك نفر هم نقش

 چوپان را بازي ميكند وبه دور گله مي چرخد ونمي گذارد گرگها گوسفندان را ببرد ودر بازي هر

گرگي را كه چوپان بگيرد گروه گرگ باخته ونوبت آنها است كه نقش گوسفندان را بازي كنند و

چوپان در هر مرحله سرگروه هر گروه مي باشد. 

بازدونك 


با دورخيز وپرش از روي يك سكوي پرش به ارتفاع حدود يك متر وفرود بر روي خاك نرم

بيشترين پرش برنده بود

بجول بازي (اكاو)

آرچي

كر

جك

بك

بازي هاي سنتي قلعه صفا

كارشناس باغباني مديريت جهاد كشاورزي شهرستان فاروج با بيان اينكه شهرستان فاروج از نظر سطح زير كشت و ميزان توليد زعفران، رتبه نخست در استان را دارد افزود: 370هكتار از كشتزارهاي اين شهرستان به كشت زعفران اختصاص دارد كه از اين ميزان 280 هكتار به باروري رسيده است .

سيدمصطفي حسيني اظهار داشت: ميانگين عملكردمحصول زعفران در اين منطقه 450كيلوگرم گل تر از هرهكتار و 5/6 كيلوگرم سرگل است.

وي شمار بهره برداران از زعفران را در اين شهرستان 765 نفر عنوان كرد و افزود: 80درصد زعفران فاروج به صورت گل به فروش مي رسد.

وي خاطر نشان كرد: پيش بيني مي شودامسال 126تن گل و هزار و 568 كيلوگرم سرگل زعفران در اين شهرستان برداشت شود.

حسيني با اشاره به برگزاري هفت كلاس و كارگاه آموزشي در زمينه كاشت، داشت وبرداشت زعفران در شهرستان افزود: عمده ترين مشكلات كشاورزان اين حوزه، نبودثبات قيمت و بارندگي در زمان برداشت است.

وي اظهار داشت : درسال گذشته 300 هكتار از كشتزار هاي شهرستان فاروج زير كشت زعفران رفته بود كه 225 هكتار از آن به باروري رسيد.

درصبح روز عاشوراي حسيني مردم روستا با دسته سينه زني وزنجير زني بسوي امام زاده اسماعيل ع رهسپار مي شوند اين فاصله روستا تا امامزاده كه حدودشش كيلومتر است زن ومرد - پيروجوان - كوچك وبزرگ باوسيله يا پاي پياده باهمرا ه شدن با هيئت قلعه بسوي امامزاده راهي ميشوند در طي مسير ضمن سينه زني و ذكر نام عباس ع - امام حسين ع -و ديگر شهدا كربلا اردات خودشان به امام حسين ع

وديگر شهدا ابراز مي دارند. در روز عاشورا علاوه بر هيئت قلعه صفا ، هيئت ديگر روستاهاي كوران كرديه و كوران تركيه و ترقي در محل امام زاده حضور به مرسانند ودر كنار هم به سينه زني وعزاداري مي پردازند . فضاي محدو دامامزاده مملو از دلهاي عاشق به اهل بيت ع مي شود. مراسم حسيني پس ازسينه زني ذكر وقايع عاشورا توسط روحاني هيئت پايان مي پذيرد وهيئت هادر ضمن ترك امامزاده شعر هاي غمناكي دال بر خدا  خداحافظي و حلاليت طلبيدن از يگديگر مي خوانند. لازم به ذكر است در چنين روزي مردم با دادن خرما - چاي - شربت - كشمش نذري  و..... از يديگر پذيرايي مي كنند

 

مردم مومن قلعه صفا در روز تاسوعاي حسيني پس از صرف نهار در مسجد جامع دوشاش يگديگر با برداشتن پرچم و علم حسيني ابتدا از خانه شهدا ي روستا مراسم علم گرداني را شروع مي كنند در مرحله بعدبه خانه تازه گذشتگان روستا سر مي زنند وبراي شادي روح آنان فاتحه ودعا ميكنندو سپس به دوگروه تقسيم مي شوند وهر گروه علم جدا گانه و به تك تك خانه روستا ميروندوبراي سلامتي اهل خانه دعا برو براي اموات آنها فاتحه مي خوانندو  اهل خانه هم براي به احترام علم امام حسين ع و همراهان آن نهايت مهمان نوازي مي كنند ومادران در هر خانواده به وسع خودش بابستن شال وروسري به علم حسيني و آرزو كردن و همچنين دادن خرما - گردو -كشمش - سيب و.... و پدران بادادن وجهي جهت كمك به مسجد پذيرايي مي كنند .لازم به ذكر است در حين علم گرداني يك نفر مراثي با مضامين وقايع عاشورا بلند مي خواند وبقيه آن راتكرار مي كنند وبا خواننده همدم مي شوند. يكي از آن مراثي :

صدفغان شد يارسول الله     كشته شد حسين يا حبيب الله....

 

مراسم علم گرداني در تاسوعا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دهه اول محرم همچون ديگر نقاط ايران اسلامي با شور وصف ناپذيري برگزار شد و دراين دهه مردم قلعه صفا شبها را پس خواندن نماز جماعت وزيارت عاشورا وپذيرايي به سينه زني ، مرثيه سرايي  ،مداحي وسخنراني روحاني مسجددرخصوص مناقب شهداي كربلا برگزار گرديد.

باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است    باز اين چه نوحه وچه عزا و چه ماتم است

ايام سوگواري سالار شهيدان ابا عبدالله حسين (ع)بر همه مسلمانان جهان  مخصوصا مردم دينمدار قلعه صفا تسليت باد.

پايگاه بسيج روستاي قلعه صفا در فاروج افتتاح شد

مهربان پايگاه بسيج امام هادي(ع) در روستاي قلعه صفا در دهه فجر افتتاح شد.

فرمانده سپاه و بسيج فاروج در اين مراسم با اشاره به قرار گرفتن اين روستا در نوار مرزي گفت: ايجاد اين پايگاه امري ضروري بود كه در اين دهه اتفاق افتاد.

سرهنگ جمشيد محمدي افزود: تاكنون 75 ميليون ريال براي اين پايگاه هزينه شده كه بخشي از آن توسط سپاه شهرستان و بخشي ديگر از محل كمك هاي مردمي تأمين شده است.

وي با اشاره به طرح نهضت پايگاه سازي بسيج تصريح كرد: احداث 15 پايگاه با همكاري مردم و جذب اعتبارات از استان شروع شده است كه تعدادي از آن ها در آينده نزديك افتتاح مي شود.

پنجشنبه|ا|17|ا|بهمن|ا|1387

امام جمعه بخش خبوشان در هفتمين يادواره شهداي قلعه صفا و...:

جريان حق هميشه ماندگار است و نابود شدني نيست .